سحر امروز به پاسِ اينكه غيبت نداشتم و كلاسامو بدون تاخير اومدم تمريناتمم زياد و خوب بود يه مصرع به انتخاب خودم برام روي كاغذ نوشت
نوشت: مگر دشمن كند اين ها كه من با جان خود كردم :)
بیست و هفتمیش...برچسب : نویسنده : 17mars بازدید : 17
يك حقيقت درباره ي من: هميشه اونايي كه برام عزيز ترن بيشتر بهم آسيب زدن!!!!! بیست و هفتمیش...
برچسب : نویسنده : 17mars بازدید : 66
ولي من قبل از قرنطينه هم كتاب ميخوندم هم فيلم ميديدم هم ورزش ميكردم ...هم همه ي كارايي كه مردم فكر ميكنن خونه نشيني فرصت مناسبي براي انجام دادنش شده... اما اين لايف استايل جديد از من يه اُوِر تينكرِ رد داده درآورد
+زشت نباشه بعد از اين همه مدت با اين پست عرض اندام كنم :/
بیست و هفتمیش...برچسب : نویسنده : 17mars بازدید : 59
بيين عزيزم من مزخرفاتي كه خودمم مجبورم بخونم رو نميخونم پس انقدر مزخرفاتي كه خودت بايد بخوني رو وسط مترو داد نزن...منم امتحان دارم سمت چپيم هم امتحان داره تو كه راستم باشي هم امتحان داره جلوييمون هم امتحان داره پس بس كن ديگه لطفا :/
ميدوني؟ خب وقتي شعور رعايتش نباشه بايد قانونش باشه مثلا اي كاش قانون اين بود كه تو ايام امتحانا تو مترو همه سكوت كنن :))
+بماند كه بعضيا اينطورين كه قانون و غير قانون ندارن.
بیست و هفتمیش...برچسب : نویسنده : 17mars بازدید : 84
جدی آدما چرا انقدر به هم بی احترامی میکنن؟؟؟!!!
مگه کلا چند روزه این دنیا ؟!! مگه سر جمع چند ساعت تو کل عمرمون همدیگه رو تحمل میکنیم؟!!
مگه خدا رو تو دلاشون ندارن که این همه دلِ همدیگه رو میشکونن؟؟؟!!!
نمیدونن تاوان داره دل سوزوندن؟؟ نمیدونن خدا نمیگذره از حق بنده هاش؟؟
بسه دیگه این همه دل سوزوندن؟
بیست و هفتمیش...برچسب : نویسنده : 17mars بازدید : 79
دقيقا يكسال پيش همچين روزي همچين ساعتي رفتم يه تنه گند زدم به كل زندگيم...
بیست و هفتمیش...برچسب : نویسنده : 17mars بازدید : 85
واسه رفيقاتون كسي باشيد كه پيشش جرئت خودش بودن ميكنه !!
بیست و هفتمیش...برچسب : نویسنده : 17mars بازدید : 90
اونجاش كه واسه امام رضاش نوشته بود :
عاشقانه تا ابد دوستت دارم
به من براي پرواز در آسمان كمك كن
ميخواهم خلبان شوم
اسراء از مياندوآب
+ جدا از اينكه قلبم واسش رفت يه تيكه از دختر كوچولوي توي قلبمو توي نوشته اش ديدم :)) انگار كه دوباره زنده شد!
بیست و هفتمیش...برچسب : نویسنده : 17mars بازدید : 81
بعد از يه تلنگر بزرگ دست گذاشتم رو زانوهام كه بلند بشم واسه چندمين بار برم سمت آرزوهام...
آره همه چي آماده شد!!!
بعدش كاغذ و خودكار آوردم كه همه چي رو بنويسم بزارم جلو چشمم كه حسابي حواسم باشه بهشون كه يه لحظه هم غافل نشم!!
ميدوني بعدش چي شد؟
آره!
سرمو گذاشتم رو بالشت و پتو رو تا تَه بالا كشيدم ولي خب وسطش به خودم گفتم الان خستم يكم كه بخوابم پا ميشم واسه رسيدن به آرزوهام يه برنامه ي حسابي ميريزم!!!
+يه عمره خوابم ...فقط گهگاهي خيلي جوگير از خواب ميپرم و جاي بالشتمو عوض ميكنم!!!!!!!!!!
بیست و هفتمیش...برچسب : نویسنده : 17mars بازدید : 86
فراموش نكن كه هميشه من هستم تا برايت نامه بنويسم با عنوان بغل...!
بیست و هفتمیش...برچسب : نویسنده : 17mars بازدید : 89